43 این روزهای من و رها - مطالب رمزدار شد
42 - این روزها
این روزها میگذرد همانند روزهای قبل با این تفاوت که رها کمی آروم تر شده و مثل قبل بدآروم نیست همین باعث شده که من بتونم به کارام و درسام برسم دیروز با رها رفتیم دانشگاه و کلی توی بخش زبان با هم چرخیدم بعد هم رفتیم پیش استاد راهنمام - برا کارای مقاله و شاید همایش تلسی جدید که امسال مشهد برگزار میشه - ملت توی دانشگاه فکر میکردن چه مامان جویایی علمی که با بچه اومده دانشگاه - امیدوارم بتونم و برسم که مقاله مو به این همایش برسونم و اما روز مادر امسال که برا من اولین سال مادر شدن بود و تنها کسی که بهم هدیه داد بابای مهربونم بود که واقعا سوپرایز شدم - ممنون بابای مهربون و دوست داشتنی من ...
نویسنده :
شاپرک
12:48
38
36
امروز کنکور دکترا داشتم اما به خاطر رها خانوم نتونستم برم چون هیچکس نبود که پیشش باشه
نویسنده :
شاپرک
12:47
33
امروز ٢٩ بهمن ٩١ - یک سال هست که من و رها خانوم با هم هستیم - سال قبل در چنین روزی فهمیدم که یه تربچه دارم . اون موقع نمیدونستم قراره یه دخمل خوشکل و ناز داشته باشم و حالا خدا را شکر که همه چیز به خیر گذشت و یه دخمل سالم و ناز دارم
نویسنده :
شاپرک
10:13
32 - چهار ماهگی
امروز یکشنبه ٢٣ بهمن رفتیم برا چکاپ و واکسن چهارماهگی رها خانم زدیم عزیزدلم غش کرد از درد و گریه قد: ٦٣ وزن: ٦ کیلو دور سر: ٤٣ تا یک ساعت بعد از واکسن آروم بودی اما بعد از اون تا ٣ ساعت بی نهایت بدآروم بودی و درد داشتی ولی خدا را شکر بعدازظهر بهتر شدی و مامان جون برات حریره درست کرد خیلی دوست داشتی بعد از اینکه غذاتو خوردی ٤ ساعت خوابیدی الان هم بیدار شدی و داری با بابا بازی میکنی ...
نویسنده :
شاپرک
23:48
31
یکشنبه ٨ بهمن: با رها و بابایی رفتیم سرای مشیر. بابایی میخواست برا دوستش هدیه بخره ما هم رفتیم. .. و این شد اولین تجربه کالسکه سواری رها خانوم کلی دوست داشت و آروم بود قربونت برم عزیزدلم دوشنبه ٩ بهمن: رها خیلی بدقلق شده بود و اصلا غذا نمیخورد ... در یک اقدام خودسرانه در ٥/٣ ماهگی غذای کمکی خورد و حسابی خوابید و این شد تجربه ای برا من در مواقعی که شیر نمیخوره حریره یا آب برنج بهش میدم. عزیزم دوست هم داره و خدا را شکر براش مشکلی پیش نیومد سه شنبه ١٠ بهمن : روز عید صبح با مامان و بابا برا اولین بار رها بردیم شاهچراغ چهارشنبه ١١ بهمن : عصر دومین تجربه کالسکه سواری و این بار برا خرید در مجتمع آفتاب ...
نویسنده :
شاپرک
10:19
29- این روزها
عزیزدلم این روزها خیلی شیطون شده. خوابهاش موشکی - ٥ دقیقه میخوابه بعدش بیدار میشه شروع میکنه به خوردن دستاش ... چند دقیق بعد از گرسنگی جیغ و فریادی راه می اندازه گوشخراش عزیزدلم چند روزیه راه حلی پیدا کردم که خدا را شکر تا امروز نتیجه اش مثبت بود راه حل: قنداق میشه رها خانم با هر دو دستش - اولش کلی گریه و زاری میکنه اما همینکه شروع میکنه به شیر خوردن آروم میشه حسابی شیر میخوره بعد هم لالا ... البته هنوز خواباهاش دقیقه ای هست اما از شدت گریه و زاریش کاسته شده و تقریبا تعداد دفعات خوابهاش بیشتر پ.ن: ال سی دی لپ تاپم شکست و فعلا نمیتونم عکسهای رها خانم را اینجا بذارم ...
نویسنده :
شاپرک
21:27
28
امروز 15 دی ماه 1391 رها خانم وارد مرحله Cooing شد و اصواتی را تولید میکنه
نویسنده :
شاپرک
16:22